هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی طرحوارههای ناسازگار اوليه در روابط زناشويی بهعنوان پيشبينیکننده طلاق بود. روش: آزمودنیهای پژوهش 150 زوج خواهان طلاق و 155 زوج عادی (جمعاً 305 زوج) بودند. زوجهای خواهان طلاق از ميان مراجعهکنندگان به دادگاه به روش در دسترس و نمونه عادی به روش نمونهگيری چندمرحلهای- تصادفی، از چند دبيرستان شهر اصفهان انتخاب شدند. همه زوجهای نمونه بهکمک پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اوليه، ارزيابی شدند. برای تحليل دادهها افزون بر روشهای آمار توصيفی، روش تحليل تمايز نيز بهکار رفت. يافتهها: طرحوارههای بیاعتمادی- بدرفتاری، معيارهای سختگيرانه و بازداری هيجانی بهترتيب با ضرايب استاندارد 67/0، 57/0 و 57/0 بيشترين توان پيشبينی، و از ميان متغيرهای جمعيتشناختی، تنها متغيرهای سطح تحصيلات و ميزان درآمد توان پيشبينی معنیدار طلاق را داشتند (001/0p<). نتيجهگيری: میتوان بهکمک طرحوارههای ناسازگار اوليه طلاق را پيشبينی نمود و بر پايه اين الگو میتوان يک رويکرد پيشگيری از طلاق و درمان زناشويی بر پايه رويکرد طرحوارهدرمانگری تدارک ديد و يافتههای اين پژوهش را در ﻣﺤﯿﻂﻫﺎی ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ و مشاورهای برای کمک به همسران مشکلدار و در آستانه طلاق بهکار گرفت.
Objectives: The aim of the present study was to assess early maladaptive schemas in marital relationship as a predictor of divorce. Method: The sample included 150 divorce applicant couples and 155 ordinary couples (305 couples in total). Divorce applicants were selected from court clients using convenience sampling, and the normal group was selected using random multi-staged sampling from a number of high schools in the city of