چکيده
هدف: اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشی شناختدرمانی بک، مشاوره حضوری و کتابدرمانی، در درمان بيماران افسرده خفيف و متوسط انجام شده است.
روش: آزمودنیهای پژوهش را 30 نفر از مراجعهکنندگان به مراکز مشاوره دانشگاه اصفهان تشکيل دادند که با علايم افسردگی خفيف و متوسط بهکمک پرسشنامه افسردگی بک انتخاب شده و بهتصادف در سه گروه ده نفری (دو گروه درمانی و يک گروه گواه) بررسی شدند. گروه درمان حضوری در شش جلسه 45 دقيقهای (هفتگی) مشاوره به شيوه شناختی، شرکت کردند.گروه کتابدرمانی نيز کتاب «روان شناسی افسردگی برنز» را طی شش هفته مطالعه کرده و هر هفته به مدت 15 تا 20 دقيقه با درمانگر درباره شيوه انجام تکاليف و مطالب کتاب بحث کردند. برای تحليل دادهها از روشهای آمار توصيفی و تحليل کوواريانس بهره گرفته شد.
يافتهها: مشاوره به شيوه شناختی و کتابدرمانی هر کدام بهطور جداگانه در کاهش علايم افسردگی مؤثر بودند (001/0p< ). بين دو شيوه درمانی در کاهش علايم افسردگی بيماران تفاوت معنیداری ديده نشد.
نتيجهگيری: مشاوره به شيوه شناختی و کتابدرمانی اگر بهصورت سازمانداده شده و بر پايه نظری مناسبی اجرا شوند مؤثر و سودمند خواهند بود.
Abstract
Objectives: The purpose of this study was to determine the effect of Beck’s cognitive therapy, face to face counseling, and bibliotherapy on the treatment of patients with mild to moderate depression.
Method: The subjects consisted of 30 clients referred to the
Results: Cognitive counseling and bibliography were independently effective in Reducing depressive symptoms (p<0.001). No significant difference was seen between the two therapeutic methods with regard to Reducing depressive symptoms in patients.
Conclusion: If cognitive counseling and bibliography are carried out in an organized way and on an appropriate theoretical basis, they will be effective.