摘要:ما با علاقه فراوان مقاله منتشر شده توسط بهنامفر را در مجله ايرانی آموزش پزشکی مورد مطالعه قرار داديم(1). در تأييد مطالب اين مقاله لازم میدانم که به موارد مهم ديگری در ارتباط با اهميت فن بيان در آموزش علوم پزشکی اشاره کنم که شايد تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته باشند. امروزه پزشکان و دانشجويان پزشکی نياز به برقراری ارتباط با افراد مختلف در سراسر جهان دارند. از جمله اين افراد پزشکان ديگر، بيماران و سردبيران و خوانندگان تخصصی مجلات علمی مرتبط هستند. مسلماً ارتباط برقرار کردن با اين افراد نيازمند بهرهگيری از روشهای گوناگون فن بيان است. نگاهی کوتاه به هر يک از اين سه گروه و چگونگی ارتباط با آنها اهميت فن بيان را در هر مورد آشکار خواهد کرد. گروه اول همکاران يک پزشک هستند. برايبرقرار کردن ارتباط با پزشکان ديگريک پزشک نيازمند آن است که با اصطلاحات و ساختارهای تخصصی رشته خود آشنايی داشته باشد. علاوه بر اين او بايد با سبک بيان جامعه پزشکی که کاملاً مختص به همين جامعه است آشنا باشد در غير اينصورت او در ارتباط با ديگر اعضای جامعه پزشکی مشکلات زيادی را پيش رو خواهد داشت. پزشک نيازمند اين است که در کوتاهترين زمان ممکن اطلاعات خود را از بيمار به صورت شرححال، معاينات فيزيکی، سابقه بيماریها در فرد يا خانواده فرد و اقدامات درمانی صورت گرفته تاکنون را به صورتدستهبندی شده و در قالبی مشخص و استاندارد به همکاران خود منتقل کند. اين مسأله لزوم آگاهی از فن بيان را علاوه بر آشنايی با قالبهای استاندارد معرفی بيماران نشان میدهد. گروه دوم که شايد بيشترين ارتباط را با پزشکان داشته باشند بيماران هستند. ارتباط با اين افراد به تسلط بالا در زبان نياز دارد. ميشلر(2) پس از بررسی زبان استفاده شده در مکالمات ميان پزشک و بيمار مکالمات ميان اين دو را به سه بخش اصلی تقسيم کرده است: 1- ابتدا پزشک سؤال میپرسد 2- بيمار جواب میدهد 3- پزشک ارزيابی و تشخيص را انجام میدهد و (يا) سؤال بعدی را میپرسد. با اين وجود مطالعات او روی مکالمات ميان بيماران و پزشکان نشان میدهند که نحوه پرسيد سؤالات و صحبت کردن هوشمندانه پزشک با بيمار نقش کليدی در جلب اعتماد بيمار داشته و باعث تسريع روند تشخيص و درمان بيماری میشود. در نتيجه صرف اين که پزشک چه نوع سؤالاتی بپرسد برای ايجاد حس اعتماد در بيمار کافی نيست بلکه وی بايد بداند که چگونه آن پرسشها را مطرح کند. به عبارت ديگر ايجاد حس اعتماد عميق ميان بيمار و پزشک نيازمند آن است که پزشک به خوبی با فنون بيان اعم از انتخاب واژگان، انتخاب ساختار جمله و انتخاب لحن آشنا باشد. علاوه بر آن در سالهای اخير گسترش اينترنت بر روی آگاهی بيماران از بيماريشان تأثير شگرفی داشته است و اين مسأله تا حدودی ارتباط بين پزشک و بيمار را تحت تأثير خود قرار داده است. پزشک بايد بتواند به شيوهای مؤثر و با بيانی مناسب در صدد رفع نگرانیهای بيماران برآيد و به سؤالات آنها در مورد بيماريشان به نحوهای تأثيرگذار پاسخ دهد(3). گروه سوم سردبيران و خوانندگان تخصصی مجلات علمی هستند. يک پزشک برای اين که در روند توليد علم روز سهمی داشته باشد میبايست با مجلات علمی در سراسر دنيا ارتباط داشته باشد. به علاوه با گسترش روزافزون علم و بالارفتن سطح دانش عمومی، بيماران بيش از پيش در مورد بيماریها اطلاع دارند. در چنين شرايطی پزشکان بايد آماده پاسخگويی به بيماران مطلع خود باشند و لذا موظفند در کنار فعاليتهای درمانی به فعاليتهای پژوهشی نيز بپردازند(4). ارتباط برقرار کردن در اين سطح نيازمند آن است که پزشک با زبان علمی و آکادميک رشته خود آشنايی داشته باشد. به عنوان مثال نقد کردن، توصيف کردن، نتيجهگيری کردن، مقايسه کردن، تحليل کردن هر يک نيازمند شيوههای بيان (Rhetorical strategies) خاصی هستند. متأسفانه عدم آشنايی با اصول صحيح پژوهش و فنون بيان خصوصاً به زبان انگليسی باعث شده تا پزشکان از فعاليت در اين حوزه گريزان باشند. نتيجه اين که بسياری از پزشکان که استعداد بالقوهای در تحقيق و پژوهش دارند به علت نداشتن قدرت بيان کافی در روند توليد علم شرکت نمیکنند. اين درحالی است که با آموزش هدفمند فن بيان در حوزه آکادميک میتوان پزشکان را ترغيب کرد تا علاوه بر فعاليت در حوزه درمان در زمينههای تحقيقی نيز مشارکت داشته باشند تا توانايی بالقوه آنها در جهت بالا بردن سطح علمی جامعه پزشکی به بهترين شکل به کار گرفته شود. از آنجايی که ضعف مهارت کلامی پزشک در اين حوزهها باعث افت کارآيی وی چه در زمينه درمان و چه در زمينه پژوهش میگردد توصيه میشود که فن بيان بيش از پيش جدی گرفته شود و برای تدريس آن به کليه فعالين جامعه پزشکی اعم از دانشجويان، پزشکان و اساتيد اقدامی فوری صورت گيرد.