摘要:عملکرد مبتنی بر شواهد (evidence base practice) فرايندی شامل پنج مرحله است: 1- ايجاد يک سؤال بالينی ساختاريافته به طوری که بتواند جواب داده شود، 2- جستجوی بهترين شواهد در دسترس، 3-ارزشيابی نقادانه شواهد از لحاظ روايی و اهميت، 4- کاربرد شواهد در عمل، 5- ارزشيابی عملکرد افراد بر اساس شواهد. ارزشيابی نقادانه به عنوان مرحله سوم اين فرايند عبارت است از فرايند بررسی سيستميک و دقيق تحقيقات برای قضاوت درباره موثق بودن آن و ارزش و ارتباط آن در يک زمينه خاص. ارزشيابی نقادانه يک مهارت ضروری برای عملکرد مبتنی بر شواهد است زيرا به کارکنان بالينی اجازه میدهد که شواهد تحقيقات پايا و کارآمد را پيدا کنند و مورد استفاده قرار دهند. ارزشيابی نقادانه را میتوان به عنوان فرايندی جهت مرور يک مطالعه به منظور يافتن اطلاعات با ارزش موجود در آن تعريف کرد؛ يا ارزشيابی نقادانه را میتوان فرايندی منظم در جهت مرور ميزان صحت نتايج يک مطالعه پژوهشی دانست تا بر اساس آن بتوان تصميمی مناسب در جهت کاربرد نتايج آن مطالعه اتخاذ نمود. تفکر نقادانه (critical thinking) و ارتباط آن با ارزشيابی نقادانه تفکر نقادانه فرايندی است که ما برای کشف و تطبيق مفروضات خود به کار میبريم. تصميمگيری ما بر پايه مفروضات ما است. برای تصميمگيری صحيح در زندگی ما نيازمند به اين هستيم که مطمئن باشيم که اين مفروضات صحيح و معتبر هستند. اما مفروضات ما هميشه صحيح نيستند و از طرف ديگر مفروضاتی که پايه تصميمات ما هستند ممکن است هرگز آزمون نشوند. ممکن است ما از وجود اين مفروضات آگاه باشيم يا نباشيم. تعامل با ديگران در کشف اين مفروضات به ما کمک میکند. اين مرحله اول تفکر انتقادی است. از هنگامی که ما میدانيم مفروضات ما چه هستند وارد فاز دوم تفکر انتقادی يعنی «تحقيق» میشويم. ما در تحقيق برای چک کردن مفروضات خودمان تلاش میکنيم، برای اين که مطمئن شويم آنها درست و معتبر هستند يا نه؟ برای اين کار احتياج داريم که با محدوده وسيعی از منابع مانند گفتگو با مردم، خواندن متون مرتبط، جستجوی سايتها و نظر افراد متخصص استفاده کنيم. مرحله سوم و پايانی تفکر انتقادی وارد کردن دو مرحله قبلی در عملکرد، و کاربرد آن مفروضات در تصميمگيری است. تصميماتی که بر پايه تفکر نقاد گرفته میشود به احتمال زياد بيش از آن چه ما احساس میکنيم قابل اطمينان است. تفکر نقادانه يک تراوش فکری منطقی، تفسير فعال ماهرانه وارزشيابی مشاهدات، ارتباطات و اطلاعات میباشد. اگر چه در بعضی از متون اصطلاح تفکر نقادانه به طور مسامحهانگارانه معادل با ارزشيابی نقادانه به کار رفته؛ اما در واقع اين دو يکی نيستند هرچند با هم خيلی مرتبطند؛ يعنی تفکر نقادانه در برگيرنده ارزشيابی نقادانه است و يک پيششرط برای ارزشيابی نقادانه محسوب میشود. به عبارتی ما از همه مراحل تفکر انتقادی در ارزشيابی نقادانه استفاده میکنيم. در ارزشيابی نقادانه ما در ابتدا مفروضاتی داريم که از طريق خواندن متون مرتبط و جستجوی سايتها، اين مفروضات را به منصه آزمون قرار میدهيم و در نهايت بر پايه آن تصميم میگيريم. در واقع تفکر نقادانه پايه ارزشيابی نقادانه است و ما چنانچه قصد داشته باشيم که مهارتهای ارزشيابی نقادانه را بهبود ببخشيم بايد ابتدا مهارتهای تفکر نقادانه را بهبود ببخشيم. روشهای بهبود مهارت تفکر نقادانه و چالشهای آن روشهای تقويت مهارتهای تفکر نقادانه عبارت است از ايجاد گفتگوی فعال بين استاد و دانشجو، تشويق بازانديشی از طريق فعاليتهايی مثل نوشتن ژورنال و استفاده از بحث گروهی، استفاده از مسابقات تفکر نقادانه به منظور تشويق دانشجويان به ارائه پيشنهادهايی برای تصميمگيری بالينی يا اخلاقی، استفاده از روشهای يادگيری مشارکتی مثل پويايی گروه. در رابطه با مهارتهای تفکر نقادانه نيز هر چند اين ادعا وجود دارد که اين مهارتها در دانشگاهها آموخته میشود و يک سری آزمون نيز به منظور ارزشيابی آن طراحی شدهاند؛ اما موضوع به اين سادگی نيست. تحقيق نشان میدهد توانايی تفکر نقادانه در معلمين بعضی مواقع بيشتر از دانشجويان آنها نيست علاوه بر اين براساس نتايج تحقيق اگر دانشجويی از نظر اهداف دانشگاهی بتواند تفکر نقادانه داشته باشد ضرورتاً به اين معنی نيست که در بالين هم تفکر نقادانه خواهد داشت. مهارتهای ارزشيابی نقادانه وچالشهای آن علاوه بر نياز به مهارتهای تفکر نقادانه به عنوان يک پيشنياز، کارکنان بالينی همچنين به دانش و مهارتهای ديگری برای ارزشيابی نقادانه تحقيقات احتياج دارند. مهارتهايی مانند جستجو و نقد تحقيقات، توانايی خواندن و تفسير و انتقال تحقيقات به عمل و مهارتهايی برای ارزشيابی قدرت شواهد لازم هستند. آموزش يکی از شايعترين عوامل تعيينکننده در استفاده کارکنان از نتايج تحقيقات است . کارکنان بالينی احتياج به فرصتهای آموزش مداوم برای تقويت مهارتهای ارزشيابی نقادانه خود دارند. البته همان چالش موجود در زمينه ايجاد تفکر نقادانه در زمينه ارزشيابی نقادانه نيز وجود دارد و تحقيقات نشان میدهد که حتی اگر مهارتهای ارزشيابی نقادانه در برنامههای کارکنان سلامت آموزش داده شوند هنوز ممکن است دانشجويان ندانند چطور اين مهارتها را در عملکرد بالينی خود ادغام کنند. ارزشيابی نقادانه يک ضرورت در آموزش پرستاري معلمين پرستاری اين فرصت را دارند که عامل تغيير تسهيلکننده در ايجاد پرستاری مبتنی بر شواهد بشوند. مهمترين و اولين نقش معلمين پرستاری عميقسازی پايه آموزش در پرستاری مبتنی بر شواهد است. با توجه به اينکه مهمترين چالش آموزشی در اين راستا کسب مهارتهای تفکر نقادانه و ارزشيابی نقادانه است، بنابراين تمام راهبردهايی که بتواند در اين زمينه کمک کند میتواند مفيد واقع شود. ژورنال کلاب (journal club) برای آموزش تفکر نقادانه و ارزشيابی نقادانه میتواند مفيد واقع شود. شواهد نشان میدهد که مهارتهای ارزشيابی نقادانه وقتی يک موضوع در يک زمينه مرور میشود، توسعه پيدا میکند. علاوه بر ژورنال کلاب استفاده از استراتژیهايی مانند تحليل وقايع، و گفتن داستان نيز میتواند مفيد باشد. هر چند عوامل زيادی مانند محدوديت زمان و عدم استقلال به عنوان چالش بر سر راه پرستاری مبتنی بر شواهد در تحقيقات مطرح شده است. اما چالش برانگيزترين مانع، آموزش ارزشيابی نقادانه متون پرستاری است. اما به نظر میرسد که رفع اين مانع آموزشی میتواند پارهای از موانع غيرآموزشی در اجرای پرستاری مبتنی بر شواهد را نيز تحتالشعاع قرار دهد.